اظهارات شنیده نشده نهال تجدد همسر ایرانی کارگردان بزرگِ فرانسه
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۷۶۵۲۸
آفتابنیوز :
نهال تجدد معتقد است، تجربه شخصیاش از زیستن در جهان غرب و همسر فرانسویاش «ژان کلود کرییر» که از فیلمنامهنویسهای مهم فرانسه و سینمای جهان است، ایرانیتر شد و به میانجی همین ایرانیترشدن توانست موفق به جهانیشدن و تعامل و گفتگو با فرهنگهای دیگر شود. او معتقد است، برای جهانیشدن باید ایرانیتر شد و التزام به هویت ملی و غنیکردن آن، راهی برای گفتگو با جهان و کنشگری مؤثر در سطح جهانی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با ژانکلود به روستای اجدادی خود در شمال هم رفتید؟
بله. جالب اینکه من در آن خانه روستایی که خیلی داغان شده بود، معذب بودم، اما ژانکلود وقتی به آنجا آمد، یک لحاف انداخت و روی زمین خوابید و خیلی هم احساس راحتی میکرد. آنقدر آنجا راحت بود که من راحت شدم و دیگر احساس معذببودن نمیکردم. او همهچیز را برایم راحتتر میکرد بهایندلیل که خودش با زندگی راحت برخورد میکرد، اساساً زندگی را سخت نمیگرفت و همواره سعی میکرد با ماهیت و کارکرد هرچیزی مواجه شود، نه ظاهرش.
زندگی شما درواقع گفتگو و همزیستی بین دو تمدن است...
اصلاً کتاب «ایرانیتر»، روایت همین معناست و بههمیندلیل دو بخش ایران و انیران دارد که این تعامل و همزیستی یک ایرانی و یک فرانسوی را بیان میکند. وقتی با یک انسان غربی در این سطح ارتباط داشته باشید، ارتباطی که بتوانید یکدیگر را کامل کنید بهوجود میآید. من وقتی سال اول چینشناسی به دانشگاه رفتم، سرکلاس مانویت، استادم میشل تاردیو تا اسم مرا خواند، گفت شما چهنسبتی با رضا تجدد دارید؟ وقتی فهمید پدرم است، با احترام ویژهای با من برخورد کرد و گفت، شما باید بهجای من پشت میز بنشینید. پدرم الفهرست ابنندیم را تصحیح کرده بود که یکی از مهمترین منابع درباره مانویت است و بههمیندلیل برای او قابل احترام بود. میخواهم بگویم در یک سطح فرهنگی، ایرانیبودن یک امتیاز بزرگ است و من این موقعیت را در غرب تجربه کردم. آنها که جهان، تاریخ و فرهنگ ایرانی را در سطحی عمیق و والا میشناختند، همواره برای ایران و من ـ بهعنوان ایرانی ـ احترام ویژهای قائل بودند و این نشان میدهد که چقدر ایران تاریخی ما در ذهن یک فرد فرهیخته غربی، جایگاه ارزشمندی دارد.
آیا نگاه بدبینانهای که برآمده از تصویری از ایران سیاسی باشد، در مواجه با شما وجود نداشت؟
چرا. مثلاً وقتی به نمایشگاههای کتاب میرفتم با من بهعنوان ایرانی از فیلم «بدون دخترم هرگز»، صحبت میکردند و تصویرشان از ایران این بود که در آنجا مردی، زنش را کتک میزند. اتفاقاً همانسال یک خواننده خیلی مهم فرانسوی، زن هنرپیشهاش را به قصد کشت، زده بود و من همیشه میگفتم پس چطور شما کشور مرا با تصویری که آنفیلم ارائه میدهد قضاوت میکنید درحالیکه خودتان هم چنین اتفاقاتی در کشورتان دارید. بله چنین برخوردهایی را هم تجربه کردم که برآمده از تصویری سیاسی یا رسانهای از ایران بود. من کتاب «عارف جانسوخته» را نوشتم که ۱۰ سال روی آن زحمت کشیدم و زمانی که برای سخنرانی درباره این کتاب به جایی دعوت میشدم بهجای اینکه از مولانا از من سوال کنند، از احمدینژاد میپرسیدند.
شاید تصویر ایران در افکار عمومی و مردم آنجا، با خوانش یا هویتسیاسی گره خورده باشد، اما در میان روشنفکران و آنها که در سطح بالاتری از قشرهای اجتماعی قرار دارند، بیش از مؤلفه سیاسی ازطریق مؤلفه و عنصر فرهنگی با ایران و ایرانی مواجه میشوند و نگرشی تاریخی به آن دارند.
دقیقاً. یعنی هرچه با قشر فرهیختهتر مواجه میشویم، آنها ایران را با فرهنگ و تمدن ایرانی گره میزنند تا هویت سیاسی و ساختار قدرت. البته گاهی بهدلیل برخی رخدادهای سیاسی، مثلاً در جامعه فرانسوی شاهد بودم که چه قشر روشنفکر، چه مردم معمولی تحتتاثیر آن بودند و در اینمواقع من خودم را بهعنوان یک سرباز کوچک فرهنگ و تمدن ایرانی میدیدم که وظیفه دارم بگویم، ما ایرانیها چهکسانی هستیم و از هویتایرانی خود دفاع کنم.
خب این یعنی اینکه احتمالاً شما گاهی بهدلیل ایرانیبودن با سرکوب، سرزنش یا تحقیر هم مواجه شدهاید و از این بابت هم شاید رنج کشیده باشید.
این رنج را باید به آگاهی تبدیل میکردم. اینکه بتوانم به آنها بفهمانم که کلیت ایران و ایرانی را به یک رخداد سیاسی گره نزنند و به شناخت عمیقتر و وسیعتری از ایران و عقبه تاریخی و هویتی آن دست یابند. این یک مبارزه دائم است که باید تلاش کنی تا دیگران را از خطاهای شناختی نسبت به ایران دور نگه داری. نه اینکه در درون جنگ فرهنگها مبارزه کنم یا به آن اعتقاد داشته باشم، بلکه تمام تلاشم بر این محور بود که در جهت پیوند فرهنگها بکوشم. همیشه سعی من و ژان کلود این بود؛ آنجا که سیاست میبُرد، ما با فرهنگ بدوزیم.
آیا شما هم مثل خیلی از ایرانیهایی که خارج از کشور زندگی میکنند، گاهی یک خلاً و فقدان درونی یا هویتی را احساس میکنید؟
بله. کاملاً حس میکنم. یک لحظههایی در زندگی هست که بهقول فروغ، بهانههای ساده خوشبختی هستند که من آنها را فقط زمانی که در ایران هستم، تجربه میکنم و همیشه با حضور در وطن برای من رخ میدهد. این لحظهها را من بسیار غنیمت میشمارم، چون مرا به یک اصل، هویت ملی و تاریخیام پیوند میزند و احساس غنیشدن میکنم. چندهفته پیش دخترم از پاریس به تهران میآمد و من در سالن انتظار فرودگاه منتظرش نشسته بودم. آنجا شاهد خداحافظی خانوادهها از مسافرانشان بودم که من میتوانستم راجع به هر کدامشان یک کتاب بنویسم. با اینکه از ۱۷ سالگی از ایران رفتم، اما انگار همه آنها، همه آن رفتارها و کنش و واکنشهای عاطفی را میشناختم و این دقیقاً برآمده از همان هویت جمعی و تاریخی ماست که میتوانیم شمایل ایرانیبودن خود را با آن تشخیص دهیم.
برهمیناساس شاید بتوان گفت، ایرانیبودن یا هویت ملی ایرانی را میتوان در چیزی بیرون از جغرافیا جستوجو کرد. کسی میتواند در یک جغرافیا و سرزمین دیگری زندگی کند، اما حامل و واجد هویت ایرانی باشد.
من بهخاطر داشتن همسر فرانسوی و معاشرین او که همه به یک فرهنگ دیگر تعلق داشتند، حتی خوابهایم را هم به زبان فرانسه میدیدم یا زبان فرانسه، زبان اولی بود که با آن کتاب نوشتم، درواقع با فرهنگ فرانسوی آمیزش دارم، اما وقتی ایران هستم، یک حسی دارم که غیرقابل توصیف است و فقط در اینجا تجربه میکنم. راستش فرهنگ ایرانی و فرانسوی در من بهمثابه نماد فرهنگ شرق و غرب در هم آمیخته است، اما یکسری احساسات و عواطف است که من فقط در داخل ایران تجربه میکنم. شاید این غلوآمیز باشد، ولی زمانی که ایران هستم، حتی ترافیک هم اذیتم نمیکند و از تماشای مردم و هموطنانم لذت میبرم. انگار یکی از اعضای خانواده بزرگی بهاسم ایران هستم که حالا در میان آنها قرار گرفتهام و این برایم بسیار لذتبخش است.
وقتی در فرانسه هستید، دلتان برای ایران تنگ نمیشود؟
خیلی زیاد، اما، چون مشغول کارکردن درباره فرهنگ ایران هستم، این دلتنگیها کم میشود و ایران همواره در درون من جریان دارد. شاید برایتان عجیب باشد گاهی به آنهایی که در جنگ شهید شدند، میاندیشم که اگر من ذهن خود را در خدمت وطن قرار دادهام، آنها جان خود را در راه وطن از دست دادهاند و فکرکردن به آنها میتواند به من آرامش بدهد. ضمن اینکه وقتی خاطرات برخی از آنها را میخوانم کاملاً درمییابم که زندگیشان عرفانی است و درواقع آنها عرفان عملی را تجربه کردند و این برای من که به عرفان علاقه دارم بهشدت جذاب و خواندنی است. آن شوروشوق و رفتن بهسمت مرگ واقعاً شگفتانگیز است.
منبع: هم میهن
منبع: آفتاب
کلیدواژه: نهال تجدد نویسنده ایرانی بودن ایران هستم ایرانی تر ژان کلود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۷۶۵۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد
به گزارش «ورزش سه» مربی پرتغالی سپاهان، به لحاظ اخلاقی بی تردید یکی از متفاوت ترین مربیان خارجی است که در سال های اخیر به فوتبال ایران آمده است. فارغ از آرامش و ادبیات مودبانه ای که او در برابر سوالات غالباً چالشی، یکی از ویژگی های قابل تحسین او، علاقه ای است که نسبت به فرهنگ، هنر و موسیقی ایرانی بروز می دهد.
این طرز تفکر، دقیقاً نقطه مقابل برخی مربیان اروپایی است که حتی با وجود سال ها حضور در ایران، نگاه بالا به پایین و اظهارنظرهای توام با نیش و کنایه را حفظ می کنند.
* حادثه ای که زندگی مورایس را تغییر داد
به گفته برخی نزدیکان این مربی، ماجرای عجیبی زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. ماجرایی که کمتر درباره آن صحبت شده است.
او پیش از اینکه پیشنهاد سپاهان را بپذیرد و به ایران سفر کند، در یک سانحه رانندگی دچار وضعیتی شبیه بیهوشی و کما میشود و پس از بهبودی، نوع نگاه وی به زندگی به کلی متفاوت شده است.
* می خواهم مسلمان شوم
اما آنچه که مدیران باشگاه سپاهان را شگفت زده کرد، این بود که مورایس چندی پیش به باشگاه مراجعه کرده و می گوید: «من میخواهم مسلمان شوم. باید از کجا شروع کنم؟»
به منظور راهنمایی این مربی پرتغالی، ابتدا از طریق بخش فرهنگی باشگاه سپاهان، مسائلی در خصوص عرف، شرع و قانون در ایران و دین اسلام برای وی توضیح داده شده و بلافاصله مقدمات شرعی تشرف مورایس به دین مبین اسلام انجام شده است. وی همچنین در محضر یکی از علما، شهادتین را به زبان جاری ساخته و شرعا مشرف به دین اسلام شد و شیعه گردیده است.
نکته دیگر اینکه به موازات این اقدامات، یک مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار وی، فرآیند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سوالات مورایس را برعهده داشته است.
* ازدواج با دختر ایرانی
از مدت ها قبل زمزمه هایی مبنی بر ازدواج قریب الوقوع ژوزه مورایس با یک بانوی ایرانی در جریان بود. موضوعی که همراه با خبر تشرف او به دین اسلام، پررنگ تر شد و رسانه ها نیز درباره آن صحبت کردند.
در این خصوص گفته می شود مسائل شرعی ازدواج مورایس با همسر ایرانی اش اتفاق افتاده و طی چند روز آینده این مراسم به صورت رسمی برگزار میشود.